عکاسی و تناقضی در درک واقعیت
عکاسی وتناقضی در درک واقعیت
چندی پیش عکسهایی از روسیه تزاری در وب منتشر شد. این عکسها را یک قرن قبل یک عکاس روسی با نامSergi Mikhailovich Prokudin از امپراتوری روس در زمان تزار دوم گرفته بود. او با استفاده از دوربین مخصوصی که سه عکس پیاپی با سه فیلتر رنگی میگرفت توانسته بود عکسهایی تماماً رنگی بگیرد. اما مهمتر از رنگی بودن، کیفیت خوب، رنگهای درخشان و فقدان اِشکالات معمول عکسهای قدیمی در آنها بود.
صرفنظر از بحثهای تکنیکی و یا تاریخی که این مساله ایجاد میکند، یک جنبه دیگر نیز قابل بحث است. وقتی به عکسها نگاه میکنیم، ناخودآگاه احساس می کنیم که یک جای کار ایراد دارد. احساس نوعی عدم واقعیت در عکسها وجود دارد.
میتوان علت را اینگونه تحلیل کرد که شاید چون عکسهای خیلی قدیمی مربوط به یک قرن قبل را همیشه سیاه و سفید یا با رنگهای خاص Sepia دیدهایم و از آن مهمتر، همواره آن عکسها را با کیفیت بسیار پایین و تیره مشاهده کردهایم، نمیتوانیم بپذیریم که این عکسها مربوط به یک قرن قبل است. هر چند میدانیم که یک قرن قبل نیز دنیا کاملاً رنگی و هوا کاملاً شفاف (حتی شفافتر از حال) بوده اما مغزمان انتظار دارد که عکسهای آن دوران تا این حد زیبا و شفاف نباشند. نمیتوانیم بپذیریم که این عکسها مربوط به ۱۰۰ سال پیش است. برخی از عکسها را نیز مانند این عکس سقای سمرقندی را حداکثر مربوط به ۴۰-۵۰ سال پیش فرض میکنیم و نه ۱۰۰ سال پیش.
-
مرتبط یکم: روانشناسی دو نوع آگاهی در رابطه با Perception در نظر میگیرد: Phenomenal که در مورد وقایعی است که قابل مشاهده و فیزیکیاند و Psychological که درک غیر فیزیکی است. مانند چیزهایی که با چشم باز میبینیم و چیزهایی که وقتی چشممان را می بندیم، میبینیم. درک ما از واقعیت نیز میتواند متأثر از تجربیات ما باشد. در مورد فوق، تجربه ما در دیدن عکسهای قدیمی کاملاً بر درک ما از واقعیت تأثیر گذار بوده است. این مساله را میتوانیم تعمیم دهیم. اگر فیلمی بسیار قدیمی اما با کیفیت عالی و رنگی و سرعت طبیعی پخش ببینیم، مطمئناً باز هم به سختی میتوانیم واقعیت قدیمی بودن آن را بپذیریم هر چند میدانیم که واقعیت در دنیای ۱۰۰ سال پیش کاملاً رنگی، طبیعی و با کیفیت دیداری خوب بوده است.
-
مرتبط دوم: طبق یکی از تئوریهای فلسفه شناختی، درک واقعیت به دو گونه Direct Realism و Indirect Realism تقسیم می شود. در رئالیسم مستقیم، یک ارتباط مستقیم بین درک و دنیای بیرون وجود دارد. آنچه را که حس میکنیم، به عنوان واقعیت قبول میکنیم. در رئالیسم غیرمستقیم درک ما از دنیای بیرون بستگی به دریافت اطلاعات بیرونی و تغییرات آن در مغز ما دارد.
-
مرتبط سوم: عکاسی و تجربه صدواندی ساله آن برای انسان، تأثیر مهمی بر درک او از واقعیت گذاشته است.حتی با دور شدن از زمان اختراع آن، تجربیات ودرک انسانها نیز متفاوت میشود. تجربه انسان امروزی از دیدن یک عکس قدیمی و رنگ و رو رفته، با تجربه و درک انسانی که در ۶۰-۷۰ سال پیش میزیست، متفاوت است.واقعیت درک شده توسط انسان امروزی با دیدن عکسها، بسیار متفاوت از واقعیت درک شده توسط پیشینیان است. مطمئناً تجربه و درک فرزندانمان و نوادگانمان نیز با ما متفاوت خواهد بود. شاید زمانی در آینده، دیدن عکس هایی که ما گرفتهایم، برای انسانهای آن زمان تجربه عجیب و خارق العادهای محسوب گردد.
-
منبع:برشین بلاگ